نظر خصوصی وبلاگ

ساخت وبلاگ
تو وبلاگت از پست ۱۷مهر پارسال، یکدفعه عوض شدی. مدتی ننوشتی.جواب نظرهام رو مثل قبل ندادی.چه لاو بترکونم و چه حرف از دلتنگی بزنم،بعد از اون توی جواب نظرهام هیچ ابراز دوست داشتنی که نبود و همیشه یه عزیرم یا گلم هم که همبشه عادی مینوشتی رو حذف کردی. احساس کردم جرات نمیکنی. انگار از کسی میترسی. فکر کردم یا کسی از این وبلاگت باخبر شده یا تو دنیای وبلاگ کسی پیدا شده. یه مدت که کلا ننوشتی، بعد هم که نوشتی، انگار من اصلا تو زندگیت وجود ندارم. خودت و بچه ها. قبلا پستی که فقط به بچه ها مربوط بود توی وبلاگ خودشون مینوشتی. بعدا از ما واسه کیک و گل تشکر کردی. اما هیچ پستی که توش کوچکترین احساساتی نسبت به من باشه رو ننوشتی. اما تا دلت بخواد گله و شکایت. 

اون پیام که یکی هی نظر میداد و تو با احتیاط جواب میدادی، هی دوست داشت احساست رو به من بگی که تو هم با احتیاط هیچی نمیگفتی. نمیدونم چرا خواستم مجبورت کنم که بگی من رو دوست داری. برات نظر گذاشتم و کلی لاو ترکوندم، قدیمها جواب توووپ میدادی اما الان میترسیدم. باید منتظر میموندم ببینم چی جواب میدی اما برای اینکه واقعا ببینم چیکار میکنی، بهت گفتم که نظر گذاشتم کلی و واسم در جوابش کلی لاو بترکون و یه جواب توپ بنویس و بگو کلی دوستم داری و ...  بهت گفتم ببینم چیکار میکنی. موقعی هم بهت گفتم که هی قربون صدقم میرفتی تو خونه.و گفتم اگه اینجوریاست که در جوابم بترکون. قشنگ متوجه شدی و مستقیم بهت گفتم. پیش خودم گفتم ببینم چیکار میکنه. که بعد از چند روز دیدم عجب زرنگی هستی ها. تو قسمت پاسخ از طرف خودت چیزی ننوشتی ولی به پیام من اضافه کردی که ممنون .خیلی دوستت دارم. همین. که هم من چیزی نگم و هر کی بخونه انگار من واست نوشتم. بدجوری سوختم. از اول هم میدونستم. چون میدونستم بهت گفتم بنویس. چون میترسیدم بدون جواب بزاری تو وبلاگت.

کمک...
ما را در سایت کمک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kakajan بازدید : 63 تاريخ : چهارشنبه 1 اسفند 1397 ساعت: 1:31